تحلیل عباس عبدی از وعده ایجاد 4 میلیون شغل در 4 سال آیا افزایش نرخ بیکاری در 12 ماه گذشته هم تقصیر دولت روحانی است؟ وضعیت اشتغال و بیكاری یكی از مهمترین دماسنجهای جامعه است. در كشورهای توسعهیافته، آمار دقیق آن ماهانه تهیه و منتشر میشود، در ایران آمار فصلی است و سالی چهار بار تولید و منتشر میشود. یكی از بهترین شاخصها برای سنجش عملكرد دولتها است، به تعبیری حتی بهتر از شاخص تولید ملی است، از این رو همه سیاستمداران به موضوع اشتغال و سیاستهای اشتغالزایی و كاهش بیكاری توجه دارند. در انتخابات سال گذشته نیز نامزدهای رسمی در این مورد برنامه دادند. یكی از آنان كه طبعا انتخاب هم نشد، در تبلیغات انتخاباتی خود وعده ایجاد ۱۶ میلیون شغل طی چهار سال را داد!! كه نشاندهنده درك به غایت نادرست از شغل و ایجاد آن بود. این حرف همانقدر غیرمعقول بود كه كسی بگوید در تهران رودخانه پرآب ایجاد خواهد كرد، ولی وعده آقای رییسی عملیتر بود. به شرط آنكه به لوازم آن توجه میشد. آقای رییسی وعده سالانه یك میلیون شغل را داد كه گرچه این رقم هم بالا بود، ولی با توجه به ظرفیتهای ایران و در شرایط خاص عملی بود. با این حال گمان میكردم كه این نیز فقط یك وعده است و توجهی به ابعاد و الزامات آن ندارند، از این رو هنگامی كه در آبان سال گذشته و چند ماه پس از ورود به پاستور با گذراندن ۲۰ مصوبه هدفگذاری نهایی را تا پایان سال ۱۴۰۱ ایجاد یك میلیون و هشتصد و پنجاه هزار شغل در ۱۷ ماه باقیمانده تعیین كردند، به معنای انجام یك طرح دقیق و كارشناسانه بود. این هدفگذاری نشان میداد كه دیگر وعده انتخاباتی نیست، زیرا در دولت و چند ماه پس از سكانداری دولت تصویب شده است. از سوی دیگر شرایط نیز برای تحقق این برنامه و هدفگذاری فراهم بود. بهطور مشخص با واكسیناسیون كرونا، اوضاع عادی شود و مشاغلی كه در دوره كرونا از دست رفتند، دوباره زنده و برقرار شوند، یا با نهایی كردن برجام به دلیل یكدستی ساختار، مشكلات خارجی هم حل شود. با این حال تصور اینكه ماهانه ۱۱۰ هزار شغل ایجاد شود دور از ذهن بود، لذا پس از این جلسه معاون توسعه كارآفرینی و اشتغال وزارت كار در اعتراض به غیرممكن بودن ایجاد این تعداد شغل در ۱۷ ماه از سمت خود استعفا داد. من نیز همان زمان یادداشتی نوشتم با عنوان «شغل روی زمین یا كاغذ؟» و توضیح دادم كه شرایط تحقق آن چیست؟ و معتقد بودم كه در عمل محقق نخواهد شد. وعده اشتغال با وعده ساخت مسكن متفاوت است. اشتغال باید ماهانه تحقق پیدا كند، ولی مسكن به صورت سالانه یا حتی ۱۸ ماهه باید به ثمر برسد، از این رو عملكرد دولت در اشتغال قابل ارزیابی است. اكنون نیمی از این دوره ۱۷ ماهه گذشته است. گزارش مركز آمار ایران از وضعیت اشتغال و بیكاری نیز موجود است و براساس آن در پایان فصل بهار با چنین وضعی مواجه هستیم. ـ نرخ مشاركت اقتصادی حدود 5/0درصد كمتر شده است. ـ نرخ بیكاری حدود4/0درصد بیشتر شده است. ـ تعداد شاغلین ۹۸ هزار نفر كمتر شده است. ـ بیكاری جوانان 9/1درصد افزایش یافته است. گزارش مفصل و تشریحی هنوز منتشر نشده است، ولی این آمار گویای آن است كه نه تنها عادی شدن وضع كرونا موجب بهبود تعداد مشاغل نشده است، بلكه اضافه كه نكردهاند، حتی یكصد هزار شغل هم از میان رفته است. نرخ بیكاری كل بیشتر شده ولی نرخ بیكاری جوانان با شتاب بیشتری افزایش یافته. تمامی یافتههای این گزارش رسمی نشان میدهد كه وعدهها و برنامههای گفته شده دولت در زمینه اشتغال مطلقا محقق نشده، حتی نتوانستهاند شرایط قبل را نیز حفظ كنند و با پسرفت مواجه شدهایم. این در حالی است كه با عادی شدن كرونا باید اشتغال خودبهخود افزایش مییافت. این را دیگر تقصیر دولت پیش هم نمیتوان گذاشت. متاسفانه هیچ چشماندازی برای تحقق وعدههای اشتغال در ۸ ماهه باقیمانده هم دیده نمیشود. چه نتیجهای باید گرفت؟ مساله فقط اشتغال نیست، در تمامی حوزهها میتوان نگران بود. متاسفانه باید گفت كه مدیران و مشاورانی كه آگاه و بصیر به امور باشند حضور ندارند یا از آنان استفاده نمیشود. تازه در همین زمینه كارآفرینی و اشتغال، وزیر مربوط بركنار شده و هنوز وزیر جایگزین نیز نیامده است. فرصتها چون ابر در حال از دست رفتن هستند. با این دست فرمان هر روز بیشتر از پیش كوچك میشویم. ریشه ماجرا این است كه رویكرد دولت توزیعمحور است و نه تولیدمحور. این مشكلی است كه دولت قبلی اصولگرایان هم دچارش بود كه در ۸ سال با درآمدهای نفتی بینظیر، سالانه كمتر از ۱۴ هزار شغل خالص ایجاد كردند. این دولت كه آن درآمدها را نیز ندارد و تاكنون حتی اشتغال را منفی هم كرده است، به اندازه صد هزار نفر از آنان كم شده است. پیشنهاد مشخص این است كه یك گروه را مسوول رسیدگی به این ناكامی فاحش كنید. همه دوست داریم كه دولت سالانه نه یك میلیون كه چند میلیون شغل ایجاد كند. كسی از تداوم وضع موجود خوشحال نیست. موفقیت دولت موفقیت مردم است و برعكس. حداقل در ارزیابی این ناكامی قدری تامل كنید و چشمبسته از كنار آن نباید رد شد. بدون ثبات اقتصادی و بهبود سیاست خارجی و توافق برجام نمیتوان به اهداف اشتغال رسید. حتی نمیتوان سطح موجود اشتغال را حفظ كرد. اینها را نقدهایی از باب تخریب تلقی نكنید، دنبال نظرسنجیهای غیرمرتبط برای توجیه سیاستها و وضع موجود نباشید. اینها راه چاره نیست گمراهكننده است. چند شاخص را جدی بگیرید. تورم، اشتغال، تولید ناخالص ملی و سرمایهگذاری، بقیه حاشیه است. اگر تورم را به زیر ۱۵درصد و ترجیحا زیر 10درصد رساندید و اگر سالانه یك میلیون یا حتی ۸۰۰ هزار شغل اضافه كردید و اگر رشد اقتصادی پایدار (نه یك سال) حداقل ۶درصد ایجاد كردید كه طبعا اینها نیازمند سرمایهگذاری كلان و ثبات در سیاستهای علمی در حوزه اقتصاد است، مردم از شما حمایت جدی خواهند كرد بقیه امور نسبت به اینها امری فرعی و كماهمیت است.
نظرات